خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۳۴۰

۱

اگرچه مشک را باشد به هر سویی خریداری

ولی در حلقهٔ زلفت ندارد روز بازاری

۲

به رویت صورت چین تا نزد لاف دل افروزی

نمی خواهم که بینم نقش او بر هیچ دیواری

۳

شدم خاک و در آن کو می برد بادم بحمدالله

که در کویت بدین تدبیر باری یافتم باری

۴

مه نو را چو با چشم خریداری شبی دیدم

به چشمم کم نمود از ابروی شوخ تو بسیاری

۵

دلا گر حاجتی داری به نزد سرو قدّی بر

چو حاجت می بری باری به نزدیک قدم داری

۶

خیالی چند می‌پیچی ز حکمش گردن طاعت

سری در کار تیغش کن اگر داری سر کاری

تصاویر و صوت

دیوان خیالی بخارایی - خیالی بخارایی - تصویر ۳۲۰

نظرات