
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۵۱
۱
ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری
لبت از قند گرو برده به شیرین کاری
۲
عادت غمزهٔ خونریز تو عاشق کشتن
شیوهٔ نرگس دلجوی تو مردم داری
۳
ظاهراً تا نبرد دل ز پریشانی چند
ننهد طرّه ات از سر صفت طرّاری
۴
وه که مُردیم و رها می نکند دست غمت
که برآریم چو چشم تو سر از بیماری
۵
دل میازار که در مذهب ارباب یقین
کعبه ویران بکنی به که دلی آزاری
۶
ای خیالی به جفا ساز و به زاری خو کن
که ز ارباب وفا خوش نبود بیزاری
نظرات