
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۵۴
۱
تا در قدم اهل دلی خاک نگردی
از تیرگی عجب و ریا پاک نگردی
۲
خورشید صفت تا که مجّرد نه برآیی
سلطان سراپردهٔ افلاک نگردی
۳
یار از پی بهبود چو کاری به تو فرمود
شرط ادب این است که چالاک نگردی
۴
ای دل غم عشق است نصیب تو در این راه
و آن نیز به شرطی ست که غمناک نگردی
۵
ظاهر نشود سرخی روی تو خیالی
تا همچو گل از غصّه کفن چاک نگردی
نظرات