خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۳۵۷

۱

تا همچو غنچه خندان از خود به در نیایی

گر گل شوی کسی را هم در نظر نیایی

۲

گر ره به خود ندانی تدبیر بیخودی کن

بی خویش تا نگردی با خویش برنیایی

۳

ای دل به کوی وحدت چون غیر می نگنجد

تا ترک خود نگویی با خوددگر نیایی

۴

هرکس که بی ارادت آید به کوی جانان

پوشند در به رویش یعنی که در نیایی

۵

چون یار خامه وارت می خواند ای خیالی

شرط ادب نباشد گر تو به سر نیایی

تصاویر و صوت

نظرات