
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۶
۱
باز آی که خلوتگه جانم حرم توست
زیرا که تو شمعی و صفا در قدم توست
۲
امیّد قبولِ همه بر حاصل خویش است
بی حاصلی ما به امید کرم توست
۳
دل را ز غم چشم خوشت حال خراب است
وین طرفه که او را به چنین حال غم توست
۴
ما مفلس عشقیم و گدایی صفت ماست
تو شاه جهانی و دو عالم علم توست
۵
ای صبح چو بگذشت شب هجر خیالی
برخیز و به شادی نفسی زن که دم توست
تصاویر و صوت

نظرات