
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۶۶
۱
کجا باشد چو می روشن ضمیری
که دارد به ز ساغر دستگیری؟
۲
جوانی کو ننوشد بادهٔ شوق
ز دست نازنینی دلپذیری
۳
اگر پیری رسد آن بی ارادت
ورا نبود نصیب از هیچ پیری
۴
چه گویم چیست چشم دلفریبش
گزین شوخی بلای بی نظیری
۵
به امّیدی سپر کردیم سینه
که با ما هم رسد ز آن غمزه تیری
۶
خیالی کیست پرسیدی بر این در
که خواهد بود درویشی فقیری
نظرات