
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۶۷
۱
گر ای دل بر طریق عذرخواهی
به راهش سر نهادی سر به راهی
۲
کسی قدر رخ و زلفت شناسد
که بشناسد سفیدی از سیاهی
۳
که بخشد روشنی گفتی شبت را
چو گفتی بر تو می ماند که ماهی
۴
چو مه چندین مناز از خرمن حسن
که زود آن فرصتی آید که کاهی
۵
گداییِّ تو می خواهد خیالی
تو گر خواهی و گرنه پادشاهی
نظرات