
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۷۳
۱
مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل یکی
نیست تنها دردمندان تو را مشکل یکی
۲
ای دل ار عزم طریق راه عشقت در سر است
این بیابان رهزنی دارد به هر منزل یکی
۳
گر تو را در سر هوای گلستان جنّت است
پای بیرون نه از این زندان آب و گل یکی
۴
حاصل هر دو جهان درباختم تا، روشنم
شد که هست از نیستی هر دو جهان حاصل یکی
۵
جام می از لعل ساقی از چه رو خون ریز شد
هر دو را گر نیست در قتل خیالی دل یکی
تصاویر و صوت

نظرات