
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۴۴ - استقبال از امیرخسرو دهلوی
۱
تا به خون ریزی غمت خنجر گرفت
کاکلت رسم جفا از سر گرفت
۲
ماهِ رخسار تو را در جمع دوش
دید شمع و از خجالت درگرفت
۳
لاله زآن دم ساقی بزم تو شد
کز سرمستی به کف ساغر گرفت
۴
چون بلال خال مشکینت به خون
تشنه شد جا بر لب کوثر گرفت
۵
از نم چشم خیالی عاقبت
سر به سر خاک درت گوهر گرفت
تصاویر و صوت

نظرات