
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۵۰
۱
تا سرو مرا عارض چون یاسمنی هست
در هر چمنی نغمه سرایی چو منی هست
۲
سوگند به یاری که هوای دگرم نیست
روزی که مرا بر سر کویت وطنی هست
۳
باور نتوان کرد که در باغ به خوبی
چون عارض تو یاسمنی یا، سمنی هست
۴
ای شوخ که هیچت به دعاگو نظری نیست
بر گوی اگر از طرف او سخنی هست
۵
زنهار که بر شیوهٔ آن چشم خیالی
فتنه نشوی ز آن که در آن فتنه فنی هست
تصاویر و صوت

نظرات