
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۵۴
۱
دلا بنیاد جان را محکمی نیست
در او جز غم اساس خرّمی نیست
۲
چه پوشم راز دل از تو چو هرگز
میان ما و تو نامحرمی نیست
۳
اگر در روضه رضوان صد ره از حور
تو را بهتر ندارد آدمی نیست
۴
مرا هر لحظه رسوا کردن ای اشک
به پیش مردمان از مردمی نیست
۵
اگر چه ماه نو بسیار خوب است
به خوبی ابرویت را زو کمی نیست
۶
درون خلوت غم با خیالی
به غیر از ناله کس را همدمی نیست
نظرات