
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۶۱
۱
دلی که صرف تو شد نقد عشق قیمت اوست
چرا که قیمت هرکس به قدر همّت اوست
۲
چو نیّت تو صواب است قبله حاجت نیست
بنای قبلهٔ عاشق بر اصل نیّت اوست
۳
به قول پیر مغان بت پرست را چه گناه
چو هرچه هست نمودار عکس طلعت اوست
۴
توانگری تو به زهد ای فقیه و مغروری
مرا که مفلس عشقم نظر به رحمت اوست
۵
اگر به کعبهٔ وصلش نمی رسم غم نیست
همین بس است که همراه من محبّت اوست
۶
قبول کن به غلامی خیالی خود را
که داغ بندگی تو نشان دولت اوست
نظرات