
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۶۲
۱
رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست
یعنی طبیب خسته دلان جز حبیب نیست
۲
تنها نه ما وظیفهٔ انعام می خوریم
از خوان رحمت تو کسی بی نصیب نیست
۳
گر یاد می کند ز غریب دیار خویش
هیچ از کمال مرحمت او غریب نیست
۴
گوشی که شد ز ولولهٔ چنگ و نی گران
شایستهٔ نصیحت و پند ادیب نیست
۵
بگشا دری به روی خیالی ز باغ وصل
مرغی که صید تست کم از عندلیب نیست
نظرات