
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۶۶
۱
سروِ بالای تو را شیوه بلا انگیزی ست
نرگس چشم تو بیمار ز بی پرهیزی ست
۲
بر قمر قاعدهٔ زلف تو مشک افشانی ست
در شکر شیوهٔ خطّ توعبیر آمیزی ست
۳
سالها شد که ز شوق مه روی تو چو شمع
منِ دل سوخته را داعیهٔ شب خیزی ست
۴
گر ندارد به کف از غمزهٔ شوخت تیغی
کار ابروی تو پیوسته چرا خون ریزی ست
۵
از پیِ ریختنِ خون خیالی چشمت
اینکه در عین بلا تیغ کشید از تیزی ست
نظرات