
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۶۷
۱
سرو تا بندهٔ بالای تو شد آزاد است
هر نفس کآن نه به یادِ تو برآید باد است
۲
لطف فرمای و بده دادِ اسیران امروز
که تو را لطف خدا منصب شاهی داد است
۳
غمزه چشم ستم آموز تو را شاگرد است
در فن فتنه، ولی در فن خود استاد است
۴
ناله و آهِ مرا مرتبه بالاست ولی
زین میان سیل سرشک است که پیش افتاد است
۵
گفتمش یاد کن از عهد فرامش شدگان
گفت خوش باش خیالی که مرا این یاد است
تصاویر و صوت

نظرات