
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۶۹
۱
شمع رویت را چراغ آسمان پروانهایست
قصّه یوسف به عهد حسن تو افسانهایست
۲
یادِ لیلی گر کند مجنون به دور عارضت
دار معذورش بدین معنی که او دیوانهایست
۳
خانهٔ چشم مرا ز آن گریه آبی میزند
کز زوایای خیالات تو مهمانخانهایست
۴
عشق می داند طریق آشنایی را که چیست
ورنه در راه هوای تو خرد بیگانهایست
۵
لایق تو گرچه نبوَد کُنج تاریک دلم
باری این گنج لطافت گوشهٔ ویرانهایست
۶
یاد کرد از تو خیالی گر نیازی آورد
پادشاها رد مکن ز آن رو که درویشانهایست
تصاویر و صوت

نظرات