
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۷
۱
چون نی اگر چه عمری خوش می نواخت ما را
دیگر نمی شناسد آن ناشناخت ما را
۲
صرّاف عشق در ما قلبی اگر نمی دید
در بوتهٔ جدایی کی می گداخت ما را
۳
ای دل مساز ما را بی او به صبر راضی
زیرا که این مفرّح هرگز نساخت ما را
۴
دل در طریق وحدت از نیستی نزد دم
در راه عشقبازان تا در نباخت ما را
۵
با سوز او خیالی چون عود ساز و خوش باش
کآخر چو چنگ روزی خواهد نواخت ما را
تصاویر و صوت

نظرات