خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۷۳ - استقبال از بساطی سمرقندی

۱

گرچه ابر زندگی جان بخش و صافی مشرب است

بی دهانت آب خضر از جانب او با لب است

۲

تا پدید آمد ز رویت زلف اشک افشان شدیم

شب چو پیدا می شود گاهِ طلوع کوکب است

۳

گر مزید حسن خواهی زلف را کوته مساز

روز را چون روزِ بازار درازی از شب است

۴

تا نشان داد از خم محراب طاق ابرویت

عادت رندان عبادت ورد یاران یارب است

۵

ای خیالی ترک این یارانِ کم نعمت بگو

تا نکورویان نگویندت فلان بد مذهب است

تصاویر و صوت

نظرات