خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۷۶

۱

گرچه شمار عاشق زنّار زلف یار است

در کوی عشقبازان رسوا شدن چه کار است

۲

گفتند بت پرستی ست در اختیار طاعت

خود می کند وگرنه ما را چه اختیار است

۳

برپایِ دارِ شوقت سر می نِهم چو منصور

کآخر همین سعادت در عشق پایدار است

۴

در حلقه های زلفت بینی دل شکسته

نیکو نگاهدارش از ما به یادگار است

۵

غم نیست گر خیالی از گفتگو بماند

در گلشن زمانه بلبل چو من هزار است

تصاویر و صوت

نظرات