خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۷۸

۱

گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم است

لیک در خوبی ز ابروی تو بسیاری کم است

۲

گرنه دزد نقد قلب ماست زلف شب روَت

از چه معنی اینچنین آشفته حال و درهم است

۳

گوشهٔ خاطر بپرداز ای دل از سودای جان

در حریم خاص جانان غیر چون نامحرم است

۴

آه کز سودای چشمت حاصل عمر عزیز

می‌رود در عین خونخواری و آن هم یک دم است

۵

ای دریغا نیست بنیاد بقا را محکمی

ورنه با جانان بنای عهد ما بس محکم است

۶

ای خیالی کار عالم چون به کین جان ماست

جان اگر خواهی مباش ایمن که کار عالم است

تصاویر و صوت

نظرات