خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۷۹

۱

گریهٔ خون سرِ ره بر منِ درویش گرفت

عاقبت اشک طریق عجبی پیش گرفت

۲

تا چرا نیش غمت تیز گذشت از جگرم

جگر ریش مرا هست توان بیش گرفت

۳

با غم و درد دل و جان چو مدارا کردند

ناوک تو طرف جان و دل ریش گرفت

۴

تا شکستی نرسد از طرف محتسبش

دم به خود برد صراحی و سر خویش گرفت

۵

خیر شد عاقبت کار خیالی در عشق

تا کم این خردِ عاقبت‌اندیش گرفت

تصاویر و صوت

نظرات