خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۹۱ - استقبال از سنایی

۱

هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیست

ما سرِ تسلیم بنهادیم تا تقدیر چیست

۲

ظاهراً با حلقهٔ زلف تو دارد نسبتی

ورنه مقصودِ دل دیوانه از زنجیر چیست

۳

هر شب از آشفتگی زلف تو می بینم به خواب

یارب این خواب پریشان مرا تعبیر چیست

۴

ای که هردم می کشی تیغی به قصد خون من

گر به قتل من تو خوشدل می‌شوی تقصیر چیست

۵

پیر شد مسکین خیالی در غم هجران یار

وآن جوان هرگز نمی‌پرسد که حال پیر چیست

تصاویر و صوت

نظرات