
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۹۳ - استقبال از امیرخسرو دهلوی
۱
یار جز در پیِ آزار دل ریش نرفت
چه جفاها که از او بر منِ درویش نرفت
۲
پای ننهاده به راه غم او سر بنهاد
اشک با آنکه در این ره به سر خویش نرفت
۳
عقل می گفت مرو در پی دلدار ولی
دل نکو کرد که بر قول بداندیش نرفت
۴
آمد و رفت بسی راست بر این در لیکن
هرکه اندک خبری یافت از او بیش نرفت
۵
تا رود پیش سگش ذکر خیالی روزی
سعی بسیار نمودیم ولی پیش نرفت
تصاویر و صوت

نظرات