
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۹۸
۱
آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودند
خود را به تو هر نوع که بودند نمودند
۲
اهل نظر از آینهٔ وحدت از آن پیش
حیران تو بودند که موجود نبودند
۳
تا چشم دل از غیر تماشای تو عشّاق
بستند، نقاب از رخِ مقصود گشودند
۴
شک نیست که سودازدگان تا به ارادت
سودند سری بر قدمت در سر سودند
۵
تا دل بربایند نمودند رخ خوب
خوبان به طریقی که نمودند ربودند
۶
راهی به عدم جوی خیالی ز دهانش
بر رغم کسانی که گرفتار وجودند
تصاویر و صوت

نظرات