
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۹۹
۱
آه که نیش غمت خاطر من ریش کرد
وه که دلم جان و سر در پیِ آن نیش کرد
۲
هرکم و بیشی که کرد یار ز جور و ستم
بیش مکن گفتمش رغم مرا بیش کرد
۳
لاف سری می زند عقل ولی هرکجا
عشق قدم در نهاد عقل سر خویش کرد
۴
گرچه کمان ابرویش داشت ولی بیشتر
سعی به قربان من ترک جفا کیش کرد
۵
گوشهٔ تجرید را دل به خیالی گذاشت
منزل شاهانه را کلبهٔ درویش کرد
نظرات