کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱

۱

آنکه دل در هوس روز وصال است او را

خواب شب در سر اگر هست خیال است او را

۲

دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری

چون نظرهاست در آن جای سوال است او را

۳

خال لبهاش به خون دل صاحب نظران

تشنه از چیست چو در پیش زلال است او را

۴

دل بیمار من از دال و الف خالی نیست

تا قد چون الف و زلف چو دال است او را

۵

به جگر خوردن بسیار به کف کرد غمش

خون عشاق بخور گو که حلال است او را

۶

آفتاب از هوس آنکه شود همسر او

ایستد راست و زان بیم زوال است او را

۷

به کمال است و بس این جور و جفا و ستمش

این صفتها که شنیدی به کمال است او را

تصاویر و صوت

دیوان مولانا کمال » تصویر 8
دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۲۴

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۸/۰۳/۱۱ - ۰۳:۰۸:۱۶
کف در عربی افزون به کف دست در جای فعل به معنای دست نگه داشتن از کار یا چیزی است ، کف به معنای foam را رغوة میگویند . کف دست در پارسی هبک میشود .