
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۰۳
۱
تو چشم آنکه حق بینی نداری
وگر نه هرچه بینی حق شماری
۲
مکن بب غریق ای زاهد خشک
کزین دریا تو چون خس در کناری
۳
از احوال درون دردمندان
چگویم با تو چون دردی نداری
۴
ز ابرویش چه روی آری به محراب
نماز ناروا تا کی گزاری
۵
دلا از ما بگو با چشم گریان
چو با عنایت کرد باری
۶
نثار خاک آن در از در و لعل
به بار ای کان گوهر تا چه داری
۷
کمال آن خاک نعلین ار کنی تاج
ز درویشی بشاهی سر برآری
تصاویر و صوت

نظرات