
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۰۷
۱
چرا هر دم از پیش ما میگریزی
شهی از گدایان چرا میگریزی
۲
به بخیلی مگر ای بخوبی توانگر
که از عاشق بینوا میگریزی
۳
چرانی چرا از دعاگو گریزانت
بلانی بلا از دعا میگریزی
۴
و آن تازه برگ گلی کز لطافت
از آسیب باد صبا میگریزی
۵
اگر او میگریزد ز چشم ای خیالش
نو بگریز بینم کجا میگریزی
۶
کمال ار به او میگریزی ز چشمش
از یک فتنه در صد بلا میگریزی
تصاویر و صوت

نظرات