
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۰۹
۱
چو تو دشمن از دوست نشناختی
مرا سوختی و به او ساختی
۲
پرداختم از دو عالم به تو
تو یک لحظه با من نپرداختی
۳
چه شکر از لب چون شکرگویمت
که چون نی بوسیم ننواختی
۴
ز پا تا سرم رشته جان بسوخت
چو شمعم ز سر از چه بگداختی
۵
بشاهی نشستی بملک درون
علمی ز آتش دل برافراختی
۶
راه و رسم من بود صبر و قرار
تو آن رسم ها را برانداختی
۷
نظر باختی با رخ او کمال
دو عالم ببر چون نکو باختی
تصاویر و صوت

نظرات