
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۱۰
۱
چو گل به لطف نو زد ان نازک اندامی
درید پیرهن نیکوئی به بد نامی
۲
دلم به شام سر زلف توست و میترسم
که باز بشکنی این آبگینه شامی
۳
یکی که میبرد آرام دل به شیوه چشم
چه چشم دارم ازو شیوه دلارامی
۴
به نکهت سر زلف تو باز دم زد عود
عجب که سوخته و از سر نمینهد خامی
۵
شبی به حلقهٔ ما ذکر عصمت میرفت
شدند حلقهبهگوش تو عارف و عامی
۶
کی که هیچ نبردی حدیث می به زبان
البانو دید و مثل شد به درد آشامی
۷
کمال اگر ز دهانش نیافتی کامی
مباش تنگدل و صبر کن به ناکامی
تصاویر و صوت

نظرات