کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۰۲۲

۱

دل رفت به باد دلپذیری

کسی را نبود زجان گزیری

۲

از عشق بتان جوان شود پیر

این نکه شنیده ام ز پیری

۳

گیرم سر زلف و دارمش دوست

زینگونه کراست دار و گیری

۴

صد چرخ زند بر آتش از ذوق

صیدی که تو افکنی به تیری

۵

پایم که دل منت به دست است

گر زانکه گرفته ضمیری

۶

بیند مگر دو دیده در آب

الطف بدن ترا نظیری

۷

گم کرد کمال دل در آن کوی

بازآ و بجودل فقیری

تصاویر و صوت

نظرات