
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۲۷
۱
دل من به داغ جفا سوختی
مرا مانده دل را چرا سوختی
۲
کرا سوخت عشقت که آنم نسوخت
مرا سوختی هر کرا سوختی
۳
بسی سوخت در وعده سوختن
مرا انتظار تو تا سوختی
۴
فتادی چو آتش به مأوای دل
در آن خانه آیا چها سوختی
۵
دل و جان بهم در تو پیوسته اند
چرا هر یکی را جدا سوختی
۶
کمال از دل رفت بونی نیافت
خدا داند او را کجا سوختی
نظرات