
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۳۳
۱
سالها گر بنویسم صفت مشتاقی
ماند از شوق تو صد ساله حکایت باقی
۲
غایت ابرویش از دیده دلا حاضر باش
ترسمت بشکنی این شیشه که دور از طاقی
۳
غمزهات هیچ فروداشت ز تیزی نکند
تا به آن زخمه نو در ره زدن عشاقی
۴
ای خوش آن مجلس خالی شده از مدعیان
مانده از می قدری باقی و آن لب ساقی
۵
عمر باقی به جز این نیست که در خلوت انس
دست در گردن بار افکنی و الباقی
۶
خال بر گوشه ابروی تو بی مکری نیست
نبود گوشه نشین بی حیل و زراقی
۷
همه نقش خط و خال است به دیوان کمال
لیس الأ رقم العشق علی اوراقی
نظرات