کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۰۵۷

۱

گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی

لب شیرین و دهانت به شکر هم تنگی

۲

به ملامت نشد از لوح دل آن نقطه خال

که سیاهی نتوان شست به آب از زنگی

۳

خالهای سیه تو بزنخدان گوئی

دهنت دانه بچه کرد ز بیم تنگی

۴

تا چرا غمزه و ابروی توأم زود نکشت

سالها رفت که با تیر و کمان در جنگی

۵

صوفی ار جام لبت بیند و در کنج حضور

نشکند شیشه سالوسة زهی بی سنگی

۶

جامه رنگین چه کنی جام طلب کز می عشق

رنگ آنراست که دارد صفت بی رنگی

۷

تا هنوزت قدمی در ره هستیست کمال

رو که از مقصد خود دور به صد فرسنگی

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۳۷۴

نظرات