
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۵۸
۱
مبارک منزلی خوش سرزمینی
که آنجا سر برآرد نازنینی
۲
براین من که گر باشد جز این نیست
که حوری هست و فردوس برینی
۳
یقین دانی که چشمش عین فتنه است
گرت حاصل شود عین الیقینی
۴
به آن لب ملک دلها شد مسلم
سلیمان ملک راند به انگبینی
۵
جو پیش رخ خط آری سوزیم جان
شد این حرفم درست از پیش بینی
۶
بشوید چشمم از غیرت به صد آب
چو بینم بر درت نقش جبینی
۷
کمال از سینه گل مهر آن سرو
تزید صدر پی بالا نشینی
نظرات