
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۰۶۶
۱
مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی
نافه مشک برد از سر زلفت بویی
۲
آدمی نیست همانا که ز حیوان بتر است
هر که را نیست به خاطر هوس مه روئی
۳
نیست امکان که دل از کوی تو بر گیرد دل
عقل هر چند نظر می کند از هر سویی
۴
پیش چشمم چه عجب گر نرود آب فرات
هر کجا بحر بود قدر ندارد جویی
۵
شادمانم من از آن ماه مبارک رخ تو
نیک بخت آنکه بود بنده نیکو رویی
۶
بر رخت می کند آن زلف سیه سیاری
صحن فردوس نگر جلوه کند هندوئی
۷
نرود پای کمال از سر کویت هرگز
خوشتر از کوی دلارام نباشد کویی
نظرات