کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۰۹

۱

بی توقف من از این شهر به در خواهم رفت

ر بی تردد ز پی بار به سر خواهم رفت

۲

بارها بار گران بر دل و جان بر کف دست

رفته ام از پی مقصود و دگر خواهم رفت

۳

ای عزیزان که ندارید سر همراهی

به اجازت که هم اکنون به سفر خواهم رفت

۴

با وجود تن بیمار و گرانباری عشق

صبحدم در عقب باد سحر خواهم رفت

۵

تا کنم دیده غمدیده به رویش روشن

پیش آن شمع دل اهل نظر خواهم رفت

۶

بوی جمعیت از آن راهگذر می آید

من بدان بوی بر آن راهگذر خواهم رفت

۷

ناز مین بوس در شاه جهان دریابم

اندر این ره چو فلک زیر و زبر خواهم رفت

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۵۶

نظرات