کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۱۹

۱

چشم شوخ تو هر کرا کشته‌ست

اول از رشک آن مرا کشته‌ست

۲

به شکر گفته‌اند دشمن کش

دوستان را لبت چرا کشته‌ست‌؟

۳

غم تو لشکر سلیمان است

که چو مور‌م به زیر پا کشته است

۴

گفته‌ای خونبها‌ی کشته منم

همه را عشق خونبها کشته است

۵

خسته غمزه را لب تو دوا‌ست

خستگان ترا دوا کشته است

۶

آفتاب از تو حسن می‌دزدد

صبح از آن رو چراغ‌ها کشته است

۷

وعده کشتی بده به کمال

جان من‌! وعده‌ای کرا کشته است‌؟

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۵۸

نظرات