کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۲۱

۱

چشم مسلمان کش تو کافر مست است

هندوی زلف تو آفتاب پرست است

۲

دل که ز دستم برفت و با تو در افتاد

زود بیفتد ز با چو رفته ز دست است

۳

زلف تو در چشم ما بی تدش صید

زانکه به دریا فکنده این همه شست است

۴

باد به گلزار زانک بوی نو آورد

شاخ گل تازه را همیشه شکست است

۵

پیش تو کردند باز وصف قد سرو

مرغ به بانگ بلند گفت که پست است

۶

لطف تو گفتا به مرحبا دهمت دست

لطف تو با ما همیشه از سر دست است

۷

غمزه اش این کمال حاضر دل باش

شیشه نگه دار از آن حریف که مست است

تصاویر و صوت

نظرات