
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۲۸
۱
خطت چو خضر به آب حیات نزدیک است
به آن لبان چو شکر نبات نزدیک است
۲
ز خاک پای تو سر سبزی ایست سرها را
به این سخن سر زلف دوتات نزدیک است
۳
نشان کوثر و طوبی که میدهند از دور
به چشم ما وقد دلربات نزدیک است
۴
حکایت دل پرخون ما پرسش از جام
که پیش لعل لب جانفزات نزدیک است
۵
اگرچه گربه کنان دور از آن لبیم و کنار
به چشم تشنه خیال فرات نزدیک است
۶
به رخ چگونه ترانه پادوهای سرشک
چنین که شاه دل از غم به مات نزدیک است
۷
کمال جان به لب آورد بر امید وفات
دلش بجوی که وقت وفات نزدیک است
تصاویر و صوت


نظرات