
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۳
۱
بعد از امروز آشکارا دوست میدارم تو را
از تو چون پوشم نگارا دوست میدارم تو را
۲
در وجود من ز هستی هر سر مویی که هست
دوست میدارد مرا تا دوست میدارم تو را
۳
خواه در دل باش ساکن خواه در جان شو مقیم
گر در اینجایی ور آنجا دوست میدارم تو را
۴
عارم آید پیش سرو و لاله رفتن در چمن
تا بدان رخسار و بالا دوست میدارم تو را
۵
گر نباشی دوست دارم دوست دارم همچنان
زآنکه من بی این تمنا دوست میدارم تو را
۶
دیده و دل هر یکی تنها تو را دارند دوست
خود من بی دل نه تنها دوست میدارم تو را
۷
گفتهای خون ریزمت تا دشمنم داری کمال
من خود از بهر چنینها دوست میدارم تو را
تصاویر و صوت

نظرات