
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۴۴
۱
در گلستانها تماشائی به از روی تو نیست
در بهشت عدن جائی خوشتر از کوی تو نیست
۲
بامدادان از پشیمانی بماند در خمار
هر که امروزش چو نرگس مستی از بوی تو نیست
۳
همچو اشک زاهدان خواهند زد بر روی او
طاعت هر کس که محرابش ز ابروی تو نیست
۴
ما به صد جان بوی آن زلف از صبا چون میخریم
چون به دست ما بهای یک سر موی تو نیست
۵
دل گرفتارست در دام بلا مشکل تر آنک
حل این مشکل بجز در عقد گیسوی تو نیست
۶
خون ما بی جوم ریزی و به فکر این خطا
چون سر زلفت سری هرگز به زانوی تو نیست
۷
گفته ای خاک ره مانی وزان کمتر کمال
این چنین تعظیمها حد دعاگوی تو نیست
تصاویر و صوت


نظرات