کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۶

۱

تو خود به گوش نیاری حدیث زاری ما

که در تو کار نکردست درد کاری ما

۲

شنوده ام که گشودی زبان بدشنامم

عزیز من چه گشاید ترا ز خواری ما

۳

گر ای نسیم شبی بگذری بر ان سر زلف

به گوش او برسان ذکر بی قراری ما

۴

هزار بار به جان بار محنتت بردیم

به هیچ بر نگرفتی تو بردباری ما

۵

اگر چه از دو جهان کرده ایم قطع امید

به لطف و رحمت تو هست امیدواری ما

۶

سزد که ذیل کرم بر گناه ما پوشند

به روز حشر چو بینند شرمساری ما

۷

کمال در سگ کویش علو همت بین

که عار آیدش از همدمی و یاری ما

تصاویر و صوت

دیوان مولانا کمال » تصویر 16
دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۲۶

نظرات