
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۶۰
۱
دور از خداست خواجه مگر بی ارادت است
خدمت نصیب بنده صاحب سعادت است
۲
از صدق دم مزن چو نگشتی شهید عشق
دعوی این مقام درست از شهادت است
۳
بشکن بت غرور که در دین عاشقان
ن یک بت که بشکنند به از صد عبادت است
۴
زاهد نهاد میان کلاه و عمامه فرق
مسکین هنوز در حجب رسم و عادت است
۵
ناز طبیب دور ز حکمت بود کشید
ما را که از حبیب امید عبادت است
۶
با جور مهره دل نشود منتهی کمال
آنجا که منتهای کمال ارادت است
۷
گو جور بیش کن به محبان خویش باز
چندانکه جور پیش محبت زبادت است
تصاویر و صوت

نظرات