
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۷۲
۱
زلف تو از غالیه مشکین ترست
اشک من از لعل تو رنگین ترست
۲
از شکر انگور سمرقندیان
سیب زنخدان تو شیرین ترست
۳
داد ز دستت که ز ترکان مست
چشم جفا کیش تو بیدین ترست
۴
گر به مساکین نظری میکنی
بر دل من، کز همه مسکین ترست
۵
نسبت خارا نکنم با دلت
چون دل بی رحم تو سنگین ترست
۶
گر به سر غمزدگان میروی
خاطر من از همه غمگین ترست
۷
گرچه لبت خشک شد از غم کمال
چهره ات از دیده خونین ترست
تصاویر و صوت


نظرات