کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۷۵

۱

ساقی لب تو این کرم از من دریغ داشت

میها که داشت یک دو دم از من دریغ داشت

۲

بنمود صد گرم به حریفان هزار حیف

بوسی دو نیز بر قدم از من دریغ داشت

۳

دی گفتمش بگز لب خود را به من بده بر

آن نقل هم ز خویش و هم از من دریغ داشت

۴

من مورم و نگین جم آن لب غریب نیست

گر خانم و نگین جم از من دریغ داشت

۵

پشت دلم چو طاق دو ابروش خم گرفت

زین غم که زلف خم به خم از من دریغ داشت

۶

ای نامه بر بیار تو باری سلام خشک

گر بار رشحه قلم از من دریغ داشت

۷

بر در خواست تا شنود آه کس کمال

بانگ کبوتر حرم از من دریغ داشت

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۱۹۰

نظرات