
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۸۳
۱
سؤال بوس که کردم مرا جواب فرست
اگر شکر نفرستی ز ب عتاب فرست
۲
پیام ده به من از لب که سوخت تشنه دلم
کباب هست مرا وعده شراب فرست
۳
به روز هجر ز عارض به ما سلام رسان
به تشنگان قیامت ز روضه آب فرست
۴
چو دورم از تو رقیبی فرست قاصد من
گناهکار چنین را چنان عذاب فرست
۵
اگر زکات گدایان حسن بخش کئی
نخست با مه و آنگه به آفتاب فرست
۶
روایح خوش صد ناقه تا به باد رود
نسیم زلف معطر به مشک ناب فرست
۷
اصداع شد سگ او را ز ناله تو کمال
به دفع درد سر از دیدهاش گلاب فرست
نظرات