
کمال خجندی
شمارهٔ ۱۸۶
۱
شهید تیغ عشق آر بی گناه است
به جنت جای ماه در پیشگاه است
۲
ز عشق امروز هر کو سرخ رو نیست
به محشر نامه اش فردا سیاه است
۳
محب را روز محشر روز اجر است
که هر عضویش بر دردی گواه است
۴
شب ما می شود روشن به صد ماه
شب عاشق سیاه از دود آه است
۵
به روی زرد هر گردی ازین راه
که میبینی نشان مرد راه است
۶
خیال خاک پای او گدا را
اگر در سر بود صاحب کلاه است
۷
کمال از پادشه دارد فراغت
به وقت خویش او هم پادشاه است
نظرات