کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۹۳

۱

عاشقم بر تو ز عاشق کشتنت

دوست کئی تا دوست تر دارم منت

۲

سر طلب از من که آرم در نظر

بر سر آن هم در چشم روشنت

۳

گر دهی خون شکاری غمزه را

من شکار غمزة صید افکنت

۴

ماه دزدی می کند خویی ز تو

زآن در آبد هر شبی از روزنت

۵

دیده ای داریم بر روی نو پاک

باکتر از دید ما دامنت

۶

آستین گر ساعدت پوشد ز ما

خون ما در گردن پیراهنت

۷

میرود زلف تو در خون کمال

خون ناحق میکند در گردنت

تصاویر و صوت

نظرات