کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۱۹۹

۱

عشق تو و نوبه آبگینه و سنگ است

نام نکو در ره نو موجب ننگ است

۲

تا به من الفت است از همه دورم

تا بتوام آشتی است با همه جنگ است

۳

بانگ سگش میرسد ز گوشه آن بام

مطرب مجلس چه جای نغمه چنگ است

۴

سرخی اشکم چو دید و زردی رخسار

گفت که در عشق ما هنوز دو رنگ است

۵

تیره چه باشم چو زلف او دهدم دست

ک ای نفس واپسین چه جای درنگ است

۶

از خط رخسار بار چهره مقصود مقصد

دیر توان دید چون بر آئینه رنگ است

۷

ارباب جهد بی خطری نیست

کام دل طالبان به کام نهنگ است

۸

بخت و سعادت زند به دامن او چنگ

ناری از آن زلف هر که را که به جنگ است

۹

در صفت زلف او کمال چه پیچی

وصف دهانش بکن که قافیه ننگ است

تصاویر و صوت

نظرات